قلندر

 قلندر 

داریوش 

 

 

دربدر همیشگی،کولی صد ساله منم 

خاک تمام جاده هاست جامه کهنه تنم!! 

هزار راه رفته ام،هزار زخم خورده ام 

تا تو مرا زنده کنی هزار بار مرده ام 

شب ازسَرم گذشته بود در شب من،شعله زدی 

برای تطهیر تنم صاعقه وار اومده ای  

  

قلندرم قلندرم گمشده ی در به درم
فرو تر از خاک زمین 
از آسمان فراترم 



قلندرانه سوختم لب از گلایه دوختم 

برهنگی خریدم و خرقه تن فروختم
هوا شدی نفس شدم تیشه زدی ریشه شدم
آب شدی عطش شدم سنگ زدی شیشه شدم
 

 

قلندرم قلندرم گم شده ی در به درم
فروتر از خاک زمین از آسمان فراترم 


تهی زقهر و کین شدم،برهنه چون زمین شدم
مرا تو خواستی اینچنین!!ببین که اینچنین شدم
سپرده ام تن به زمین خون به رگ زمان شدم
سایه صفت در پی تو
راهی لامکان شدم
پیر شدم تا که شَوم سایه ی تو وقت سفر
مرا به خویشتن بخوان!!به باغ آیینه ببر 

 

 

قلندرم قلندرم گم شده ی در به درم
فروتر از خاک زمین از آسمان فراترم 

 

قلندرم قلندرم گم شده ی در به درم
فروتر از خاک زمین از آسمان فراترم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد