شرقی غم گین

 شرقی غم گین 

فریدون فرخ زاد

 

ای شرقی غمگین وقتی آفتاب تو رو دید 

تو شهر بارونی بوی عطر تو پیچید 

شب راهشو گم کرد،تو گیسوی تو گم شد 

آفتاب آزادی از تو چشم تو خندید  

ای شرقی غم گین تو مثل کوه نوری نذارخورشیدمون بمیره 

تو مثل روز پاکی،مث دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره  

 

ای شرقی غمگین بازم خورشید در اومد 

کبوتر آفتاب روی بوم تو پر زد 

بازار چشم تو پر از بوی بهاره 

بوی گل گندُم،تو رو به یاد میاره 

ای شرقی غم گین تو مثل کوه نوری نذارخورشیدمون بمیره 

تو مثل روز پاکی،مث دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره  

 

ای شرقی غمگین چه سخته بی تو مردن 

سخته به ناچاری به دندون لب فشردن 

سخته توی مرداب گُل تنهایی کاشتَن 

اما مجالی نیس برای غصه خوردن!! 

 ای شرقی غم گین تو مثل کوه نوری نذارخورشیدمون بمیره 

تو مثل روز پاکی،مث دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره  

 

ای شرقی غمگین زمستون پیش رومه 

با من اگه باشی،گِل و بارون کدومه؟ 

آواز دست ما،میپیچه تو زمستون 

ترس از زمستون نیست،که آفتابش رو بومه 

ای شرقی غم گین تو مثل کوه نوری نذارخورشیدمون بمیره 

تو مثل روز پاکی،مث دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره  

 

 

 

 

 

یاد ایران بخیر

 یاد ایران بخیر 

فریدون فرخ زاد 

قلب من یادگار محبت شما 

چشم من با تگاه شما چه آشنا 

دست من معدن مهرَبانی است و عشق!! 

میخک نقره ای یادگار لحظه ها 

 

یاد ایران بخیر،یاد ایران بخیر 

یاد ایران بخیرخاکِ پر صلابتم 

درد من بی کسی ست،خاک ایران که نیست  

ذره ای بی ثَمَر در نهایتم  

 

من اگر خسته ام خالی از ساهی ام 

ور زبان بسته ام در پی رهایی ام 

قصه هایم پرازروزگارِ کودکی ست 

تشنه ی وصل و بیگانه با جدایی ام

 

با من ای هموطن سخن مرا بگوی 

در دل هر سخن هدفِ مرا بجوی 

حرف ما را ببر به سراسر جهان 

ما که جان می دهیم به بهای آبروی 

 

یاد ایران بخیر،یاد ایران بخیر 

یاد ایران بخیرخاکِ پر صلابتم 

درد من بی کسی ست،خاک ایران که نیست  

ذره ای بی ثَمَر در نهایتم   

 

گر به من بنگری،به ستاره می رسی 

من همان میخکم که شکسته ام بسی!! 

چون زمین مانده در حسرتِ نهال تو 

دست من را بگیر رهسپار خانه شو 

 

 یاد ایران بخیر،یاد ایران بخیر 

یاد ایران بخیرخاکِ پر صلابتم 

درد من بی کسی ست،خاک ایران که نیست  

ذره ای بی ثَمَر در نهایتم   

 

صحبت من هنوز از زمان روشنی ست 

از زمانی که در ذهن خانه ماندنی ست 

ما در این رهگذر رهرو شبانه ایم 

بی کس اینجا ببر رهروان خانه ایم  

 

 یاد ایران بخیر،یاد ایران بخیر 

یاد ایران بخیرخاکِ پر صلابتم 

درد من بی کسی ست،خاک ایران که نیست  

ذره ای بی ثَمَر در نهایتم